/- 0 کامنت
/- 17 فوریه 2024
/- 488,326 بازدید
فتبارکه الله بانو
اون چشمای چون آهو
اون موهای تا زانو
من به تو دارم اعتیاد زیاد بیا
من نمیخام اینارو وای بیا
کاش میشد چشم میزاشت تا ۱۰ میشمارد
خدا اونو پیش من میزاشت
بزار بره جای دیگه
توام وانمود کن دلت جایی گیره
خودش میادش چند ساله دیگه
چون میفهمه باتو داشت یه حاله دیگه
بگو باز تو رو تو خواب ببینه
بزار اونم یه نمه جات بشینه
بزار اونم غمش بگیره
بزار معرفتو یاد بگیره
سرت گرفتم پرش افکار
هی افتادم سرت از کار
هرشب هی منو تن تب دار
تاوان کاراتو کبدم داد
گفتم اندازه ده تای بچگیا میخوامت
کمه ولی اونموقع تهش ده بود
کجاس دختری که دمش گرم بود
نه این پتیاره ای که سرش گرم بود هرشب
من و کرد گوشه خونه بستری
ساخت ازم یه مجنون عصبی
تو تبدیل شدی به این خط و خشا
لعنتی دیگه همه جوره دستمی
کوچیکم کردی با حرفات ولی آروم حرف زدم
تو فریاد زدی
اره بودی هم خوشگل هم لجباز
ترکای رو دیوار رو مشت من انداخت
دلبستن داشت تهش دلخوری
واست سنگر شدم تو سنگدل شدی
سنگین خوردم من زمین سر تو
من جونمم میدادم ندید برا تو
باز بزن ما خوردیم شدیدترشو
هیچیکیم جز من ندید غمتو
من فقط میوفته این نگام به کسایی که
به چشمام میان شبیه تر به تو
به چشمام میان شبیه تر به تو
آهوی منو کردن شکارش
واسه پیدا کردنش کردم از همه خواهش
اون خوش بودش کنار یارش
من خیال میکردم نمیرسه کسی به دادش
دستش تو یه کاسه بود با گرگا
نمیفهمید داره چیکار میکنه با دنیام
من فکر میکردم میدوئه تا پای جون
انگاری خودش وایساده بود
من نفس تنگی هامو
غمای شبهامو
نابودیه فردامو
به تو مدیونم
من این سردرد دائم رو
اشکای این چشمو۰
بی اعتمادیم به عشقو
به تو مدیونم
فتبارک الله بانو بانو بانو
اون چشمای چون آهو آهو آهو
اون موهای تا زانو
دلم پیشش جاموند
من به تو دارم اعتیاد زیاد بیا
من نمیخوام اینارو وای بیا
کاش میشد چشم میذاشت
تا ده میشمارد
خدا اونو پیش من میذاشت
فتبارک الله ذاتِ بدت بانوی من
ضامنو کشیدنو شکارم شد آهوی من
زور رفتنت زیاد بود نرسیدش زور ما
آهو من بود ولی آهوهم یه حیوونه ها