خوبی گل پر پر من از درد مردم چه خبر
از آسیاب خونگی از عطر گندم چه خبر
امشب گل پرپر من از ریشه های شب بگو
از بغض های دم به دم از گریه لب به لب بگو
با من که از تو پُر شدم از اشک و آه و انتظار
از روزهای مُرده ی خرداد های بی بهار
با من بگو از آینه از روبرو شدن بگو
از قتل عام شاپرک حین تبر زدن بگو
از باغ بی گل چه خبر از دست های نقطه چین
از چشم های بسته ی بیدار خوابی زمین
با من گل پر پر من از عطر خاکستر بگو
از روزهای آخر مرداد و شهریور بگو
سلاخ میخنده ولی و گنجشک میمیره هنوز
شب در تن ظلمت چرا بیتوته میگیره هنوز
با من گل پر پر من مشق شبو تکرار کن
بابا انار میشود سلاخ را بیدار کن
نان میپزم در خاک تو گندم به جای گل بکار
بر سنگ بی نام پدر یک شاخه نیلوفر بذار
امشب گل پر پر من از ریشه های شب بگو
از بغض های دم به دم از گریه لب به لب بگو
بگو..