اجدادمان هم یادشان نیست تاریخ اما یاد دارد تاریخ ما با جوهر ذات تو و من الوان خود را مینگارد
خود را نه تاریخ خود را پرسو جو کن بر خاک پاکت ذات خود را آبرو کن
ای تو صدای بی صدایان جهان ایران
همین که حک شده تاریخ سرزمینم بس قسم به نام خودت میخورم همینم بس
تو گربه نه که تو بام کنام شیرانی همین که روی زمینه تو مینشینم بس
اگر کویری اگر باغ هیچ فرقی نیست همینکه خار و گلی در وطن بچینم بس
نه خواب رفته نه رویای حالو آینده به روی نقشه اگر کوچکت نبینم بس
تو کشور منو من راویه توام هرگاه در آفرین تو شعری بیافرینم بس
همین که حک شده تاریخ سرزمینم بس قسم به نام خودت میخورم همینم بس
تو گربه نه که تو بام کنام شیرانی همین که روی زمینه تو مینشینم بس