نگات هر لحظه تو قلبم یه حس تازه میذاره
دلم از رفتنت هردم چه بی اندازه غم داره
هوا بارونیه امشب دلم از غصه غم داره
تا برگردی شب و روز و تورو هر لحظه کم داره
چشمات همون نور امیده که توی قلب من روشنه
قلبی که بی تو آروم نمیشد داره واسه خودت میزنه
اسمت همه جا ورد زبونمه به نگاه تو پل زدم
دیدمت تورو نزدیک یه رویا انگار عاشق شدم
یه رد مهربونی هست توی چشمایی که دیدم
تموم حس تو یکجا من از دستات فهمیدم
فقط آرامشت بسه واسه یک عمر خندیدن
تموم شهر دیگه مارو کنار همدیگه دیدن
چشمات همون نور امیده که توی قلب من روشنه
قلبی که بی تو آروم نمیشد داره واسه خودت میزنه
اسمت همه جا ورد زبونمه به نگاه تو پل زدم
دیدمت تورو نزدیک یه رویا انگار عاشق شدم