چو یزدان به شب مهر خورشید زد
جهان تکیه بر تخت جمشید زد
غزل تا غزل شهر یاران تویی
سفرنامه ی شهریاران تویی
من ریشه پیدا میکنم در خاک طوفان خورده ات
شب را به رویا میبرد نارنج بارون خورده ات
پیمانه را گم کرده ام مطرب نوایی ساز کن
ساقی به نور باده ات چشم مرا شیراز کن
با نامت از روز ازل شیراز بست آواز من
ای پایتخت عاشقان شیراز من شیراز من
با شعرهای حافظت صوفی خرامان میشود
سعدی اگر لب تر کند دنیا گلستان میشود
آغوش تو باغ ارم چشم تو باغ دلگشا
شاهچراغت قبله ی رند و خراب و پارسا
آغوش تو باغ ارم چشم تو باغ دلگشا
شاه چراغت قبله ی رند و خراب و پارسا
با نامت از روز عزل شیراز بست آواز من
ای پایتخت عاشقان شیراز من شیراز من