تو روشن می کنی خورشید و هر روز تو هر شب توی جلد ماه میری
بگیر دستامو محکم تا نیفتم زمین می لرزه وقتی راه میری
دلم با خنده تو گرم میشه تو روزایی که دنیا سرد باشه
تو رو حس می کنم می فهمم اینو
یه زن می تونه گاهی مرد باشه نمی ترسم از اینکه پیر میشیم
از اینکه زندگی بی مکث میره تموم ساعتا تسلیم میشن
کنار تو زمان بر عکس میره تو چشمات عکس یک دنیا میفته
تو اون چشمای نازت مثل شیشه مراقب باش پلکاتو نبندی
حواسم با یه چشمک پرت میشه تو روشن می کنی خورشیدو هر روز
تو هر شب توی جلد ماه میری بگیر دستامو محکم تا نیفتم
زمین می لرزه وقتی راه میری دلم با خنده تو گرم میشه
تو روزایی که دنیا سرد باشه تو رو حس می کنم می فهمم اینو
یه زن می تونه گاهی مرد باشه یه زن می تونه گاهی مرد باشه