/- 0 کامنت
/- 23 دسامبر 2022
/- 784,501 بازدید
متن آهنگ خیال آشنا محمد اصفهانی
به گوش کس نمیرسد در این هوا صدای ما
همین خیال آشنا به گریه میکشد مرا
اشک بغض عاشقانه شد عشق شکوه شد ترانه شد
دلی شکسته داشتم که بی صدا نشانه شد
تا کی از خستگی پای دلبستگی با خیالی پریشان بمانیم
ناله شد کارمان گریه بازارمان با دل این داغ پنهان بمانیم
میرسد عطری از لالههای جوان بر سر عهد و پیمان چه کردیم
بغض صد ساله شد کودکی هایمان با الفبای باران چه کردیم
سواره های بی خبر پیاده های در به در
چرا به هم نمیرسند دعا و گریه و اثر
به قصرهای زر نگار به داغ های بی شمار
به این سرای بی کسی رسد سواری از غبار
تا کی از خستگی پای دلبستگی با خیالی پریشان بمانیم
ناله شد کارمان گریه بازارمان با دل این داغ پنهان بمانیم
میرسد عطری از لالههای جوان بر سر عهد و پیمان چه کردیم
بغض صد ساله شد کودکی هایمان با الفبای باران چه کردیم