/- 0 کامنت
/- 9 سپتامبر 2023
/- 1,269,449 بازدید
متن آهنگ خشکسالی سالار عقیلی
تو رفتی تا بماند قایقم در گل
رها کردی مرا تنها لب ساحل
تو در چشمت به من دریا نشان دادی
نماندی و مرا دست خزان دادی
..
تو رفتی و جهان یکباره خالی شد
تمامت میهمان این حوالی شد
تو بردی ابرها را خشکسالی شد
ندیدی عاشقت بی تو چه حالی شد
..
بد کرده ای بد کرده ای
با من که جانت بوده ام
ای ماه انکارم نکن
من آسمانت بوده ام
با هر صدایی سمت در
با شوق تو رو میکنم
ته مانده ی عطر تو را
میبوسم و بو میکنم
...
برگرد با عاشقت سردی نکن
ما را درگیر شبگردی نکن
این شهر بی تو نمیخواهد مرا
بیرحم افتاده ام از پا بیا
...
بد کرده ای بد کرده ای
با من که جانت بوده ام
ای ماه انکارم نکن
من آسمانت بوده ام
با هر صدایی سمت در
با شوق تو رو میکنم
ته مانده ی عطر تو را
میبوسم و بو میکنم