دلم بشکنه حرفی نیست
حقیقت رو ازت میخوام
بهم راحت بگو میری
حالا که سرد رویاهام
نمیدونم کجا بود که دلت رو دادی دست اون
خودت خورشید شدی بی من منم دلتنگی بارون
یه بار فکر منم کن که دلم داغون داغونه
تو میری عاقبت با اون که دستام خالی میمونه
دلم بشکنه حرفی نیست فقط کاش لایقت باشه
میرم از قلب تو بیرون که عشقش تو دلت جاشه
دلم بشکنه حرفی نیست
اگه تو یار و همراه شی
ولی میشد بمونی و کمی هم عاشقم باشی
نمیدونم کجا بود که دلت رو دادی دست اون
خودت خورشید شدی بی من منم دلتنگی بارون
همه فکرش شده چشمات گاهی دستاتو میگیره
یه وقت تنهاش نذاری که مثه من میشه میمیره
دلم بشکنه حرفی نیست فقط کاش لایقت باشه
میرم از قلب تو بیرون که عشقش تو دلت جاشه