متن آهنگ دلم آغاز میخواهد میلاد بابایی
دلم آغاز میخواهد در این شب پرسه ی آخر
جنونم از درونم گفته ها دارد
نگاهم گوشه ای از آبیِ دل باز میخواهد
تنم سرد است درون گودیِ چشمم جهان خون است
جنونی جز جنون عشق با من نیست
زبانِ عاجز من سوره ی اعجاز میخواهد
تو ویران میکنی غم را
قفس بشکن پَرم پرواز میخواهد
لبم ساقی غزل پرداز میخواهد
دلم در این سکوتِ یخ صدای زخمه شهناز میخواهد
خوب است و عمری خوب می ماند
مردی که روی از عشق میگیرد
دنیا اگر بد بود و بد تا کرد
یک مرد عاشق خوب می میرد
دلم دیدار میخواهد در انبوه سیاهی ها
جهانم با جهانت گفته ها دارد
نشانم مانده در چنگِ دو راهی ها
جهان تاریک کنار وسعت حالم منم تنها
حضوری از حضور روشنی ها نیست
غرورم گیج و سر در گم در اندوه تباهی ها
تو ویران میکنی غم را
قفس بشکن پَرم پرواز میخواهد
لبم ساقی غزل پرداز میخواهد
دلم در این سکوتِ یخ صدای زخمه شهناز میخواهد